بی تو یک روز بود نتوانم از سنایی غزنوی غزل 262

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

بی تو یک روز بود نتوانم

1 بی تو یک روز بود نتوانم بی تو یک شب غنود نتوانم

2 یار جز تو گرفت نتوانم نام جز تو شنود نتوانم

3 چون ترا در خور تو بستایم دیگران را ستود نتوانم

4 کشت دیگر بتان ندارد بر کشت بی‌بر درود نتوانم

5 گر بتان زمانه جمع شوند بر تو کس را فزود نتوانم

6 جز به فر تو ای امیر بتان گوی دولت ربود نتوانم

7 همه شادی من ز دیدن تست جز به تو شاد بود نتوانم

8 به زبان حال دل همی گویم گر همی دل ربود نتوانم

عکس نوشته
کامنت
comment