- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل و دین بتی نامسلمان گرفت بیک عشوهٔ کشور جان گرفت
2 بت سبزوار از خط سبزه وار بخد خور آسا خراسان گرفت
3 ز پیکان او یافت حظی دلم را که گفتی که خطش ز پیکان گرفت
4 بدوران مخور غم به دور آن می آر که غم ها برد می چودوران گرفت
5 چه خواهد دگر شحنهٔ غم زمانه اگر نیم جان بود جانان گرفت
6 دلی داشتم بود غمخوار جان ولی ترک مستی ز این آن گرفت
7 مرا بود چشمی از او بهره ور ز بس اشک بارید طوفان گرفت
8 شه حسنش آهنگ تاراج کرد ز اسرار دل برد و ایمان گرفت