- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بتا توئی که قدت سرو باغ کاشمر است رخت بهار ختن بوستان کاشغر است
2 مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات ز بحر مجتث این چامه تنگی از شکر است
3 چو شرق و غرب زمین خاور است و باختر است نسار «او اختر» است و بتو در «اخشتر» است
4 به پارسی کره خاک «گوی چغمینی » است «میان کش » است خط استوانه در کمر است
5 زمین کهنه بود ارزه و آن دگر شوه دان که هر دو جای جماد و گیاه و جانور است
6 «ووروبرشته » شمال و «ووروز زرشته » جنوب «زرشته » هشته بزیر و «برشته » بر زبر است
7 زمین عامره را می شمر «فرادده فش » چنانکه «ویدهدده فش » خراب و بی اثر است
8 «وورو برشته فرادده فش » سه بخش بود تمام شرح دهم بر تو گرچه مختصر است
9 نخست «بهره خاور» که بخش خاوریش به «آن ایران » نامیده گشت و مشتهر است
10 میانه بخشش «خنرث وه بومی ایران » دان چو بخشش باختر «ایران کوپژ» در نظر است
11 محیط غربی و شرقی «رزه پراگرد» ند که یک به باختر و آن به خاوری سمر است