بتا، نظام، دگر ناز و از میرزاده عشقی قصیده 17

میرزاده عشقی

آثار میرزاده عشقی

میرزاده عشقی

بتا، نظام، دگر ناز و عشوه سازی نیست

1 بتا، نظام، دگر ناز و عشوه سازی نیست که این معامله سربازی است، بازی نیست!

2 مکن مداخله در این کار مملکت ای شیخ که این مباحثه غسل بی نمازی نیست

3 کلاه خویش نما قاضی: این همه قاضی: چه لازم است، که اندر خزانه غازی نیست!

4 فریب مهر مخور، ای عروس! کاین داماد: به جز پی به کف آوردن جهازی نیست؟

5 اگر به فکر خرابی خانه شد مهمان وظیفه تو دگر، میهمان نوازی نیست!

6 خود این فضاحت اعمال روز عاشورا قسم به ذات خدا جزء دین تازی نیست؟!

7 تو نعش دشمن دین آر، مردی ار، ورنه تو خویش نعشی، حاجت به نعش سازی نیست!!

8 زیاد از آنچه ببایست، گفتم و دائم که جز ضرر، ثمری زین زبان درازی نیست

9 سرم ز سر زبانم، فراز دار رود خوشم که بهتر از این، هیچ سرفرازی نیست

10 تو چون سیاست، بازیچه، کار دل «عشقی »: مگیر، ز آنکه دگر عشق، بچه بازی نیست!

عکس نوشته
کامنت
comment