1 بسکه بر هم زد ز ترکش خانه زنبور را کرد چون مژگان به چشمم ظلمتستان نور را
2 کشتزار بی نیازی را غباری حاصل است خرمن آید در نظر نقش پی ما مور را
1 خط بر سرهر حرف چو تقویم کشندت زان به که خطی بر سر تسلیم کشندت
2 ای خاک نشین رتبه ات از دولت خواری است مگذار که در پله تعظیم کشندت
1 شیشه بر خاره به صد رنگ زدن پیشه ما بیستون معدن الماس و جگر تیشه ما
2 از گل ناله زنجیر به بار آمده ایم مگر ابریشم این ساز بود ریشه ما