بسنجر گفت غزّالی از عطار نیشابوری الهی نامه 5

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

بسنجر گفت غزّالی که ای شاه

1 بسنجر گفت غزّالی که ای شاه برون نیست از دو حالِ تو درین راه

2 اگر بیداری اینجا چون نشینی که تا برهم زنی دیده، نه بینی

3 وگر تو خفتهٔ این پادشائی نه بینی هیچ تا دیده گشائی

4 بملکی چَند نازی چند خندی که تا چشمی گشائی و ببندی

5 ازو آثار در عالم نه بینی کم از هیچی بوَد آن هم نه بینی

6 تو گر خود یزدجرد پادشائی بکشته عاقبت در آسیائی

7 اگر آگه نهٔ زان آسیا تو یکی بنگر بدین چرخ دو تا تو

8 چو افتادی بدین چرخ دو تا در شوی آخر بپای آسیا در

9 درین آتش چه عودی چه گیائی بخسپد شب چه شاهی چه گدائی

عکس نوشته
کامنت
comment