-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منزل بسی دور و بپا ما را شکسته خارها واماندگان را مهلتی ای کاروان سالارها
2 آگه زرنج بادیه باشند واپس ماندگان محمل نشینان را چه غم باشد ز زخم خارها
3 هر کس که در این کاروان فهمد زبان عشق را داند که در بانگ جرس پنهان بود گفتارها
4 گو باغبان بر روی ما بندد در گلزار را ما را نگاهی بس بود از رخنه دیوارها
5 با این قد رعنا اگر برطرف گلشن بگذری بندد ز طوق قمریان سرو چمن زنارها
6 عمری طبیب از گفتگو خاموش بودم این زمان شد آب از سوز دلم مهر لب اظهارها