- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بس رشک قامت او سوخت سر تا پای سرو موج قمری ریخت از خاکستر اجزای سرو
2 پیکر آزادی و بار تحمل تهمتست یک قلم دست تهی میروید از اعضای سرو
3 نالهٔ آزاد الفت پرور زنجیر نیست طوق قمری تا کجا خالی نماید جای سرو
4 نخوت آزادگی دود دماغکس مباد یک رکگردن نمایانست سر تا پای سرو
5 نالهٔ درد طراوت آبیار دل نشد این چمن بیآب ماند از نارساییهای سرو
6 شور حسن از ساز عاشق بشنو و خاموش باش کوکوی قمریست اینجا قلقل مینای سرو
7 رنگ و بو هم قابل تشریف آزادی نبود از تکلف دوختند این جامه بر بالای سرو
8 صفر در معنی الفها را یکی ده میکند طوق قمری میفزاید قدر استغنای سرو
9 خاک بر سرکرده عشق و پای درگل ماندحسن گر بهار این رنگ دارد حیف قمری وای سرو
10 بیدل آخر خاک میگردد درین حرمانسرا عارض رنگینگل تا قامت رعنای سرو