بس که در قصر جهان آبادی از از طغرل احراری غزل 90

طغرل احراری

آثار طغرل احراری

طغرل احراری

بس که در قصر جهان آبادی از معمار نیست

1 بس که در قصر جهان آبادی از معمار نیست جز فنا در خانه هستی دگر دیوار نیست!

2 عالمی سرگرم سودای خیال عالمند هیچ کس از خواب غفلت یک دمی بیدار نیست!

3 بیش ازین در باغ و در گلشن منال ای عندلیب رشته دل‌بستگی در رنگ این گلزار نیست!

4 وه چه نقد کاسدیم امروز در دکان دهر جنس ما را هیچگاهی گرمی بازار نیست!

5 آرزوی مهر اطلس در دل ما کی بود؟! فرش ما افتادگان جز سایه دیوار نیست!

6 نقد دکان خموشان مرهم زخم دل است در شکست موی چینی مومیا در کار نیست!

7 پرده مضراب غم دارد بم و زیر دگر ناله عشاق در آهنگ موسیقار نیست!

8 حلقه زلفش بود سرمشق چوگان فسون مرکزی دارد دل ما حاجت پرگار نیست!

9 زهر غم باشد به کامم طغرل از گیسوی او حیرتی دارم که هرگز مهره در این مار نیست!

عکس نوشته
کامنت
comment