ببار ای مغنی نوائی شگفت از نظامی گنجوی خمسه 46

نظامی گنجوی

آثار نظامی گنجوی

نظامی گنجوی

ببار ای مغنی نوائی شگفت

1 ببار ای مغنی نوائی شگفت گرفته رها کن که خوابم گرفت

2 وگر زان ترنم شوم خفته نیز نبینم مگر خواب آشفته نیز

3 چو آمد گه عزم فرفوریوس بنه بر شتر بست و بنواخت کوس

4 به هم‌صحبتان گفت کاین باغ نغز که منظور چشمست و ریحان مغز

5 چو پایندگی نیستش در سرشت چه تاریک دوزخ چه روشن بهشت

6 ز دانائی ماست ما را هراس که از رهزن ایمن نشد ره شناس

7 کمان گر همیشه خمیده بود قبا دوز را قب دریده بود

8 ترازوی چربش فروشان به رنگ بود چرب و چربی ندارد به سنگ

9 همه ساله محمل کش بار گنج نیاساید از محنت و درد و رنج

10 چو پرداخت زین نقش پرگار او کشیدند خط نیز بر کار او

عکس نوشته
کامنت
comment