1 بنمود جمال او به خوابم گفتم باشد مگر جمالش
2 بیدار شدم ز خواب مستی نه نقش بماند نه خیالش
3 نه من ماندم نه غیر او هم او ماند و کمال پر کمالش
4 از ما اثری نماند با ما با او نبود کسی مجالش
5 دریاب به ذوق نعمت الله این دولت و مال لایزالش
1 نعمت الله میر مستان است در خرابات میر مستان است
2 در گلستان عشق رندانه گوئیا چون هزاردستان است
1 گنج اسما به من عطا فرمود نعمتی یافتم که چه توان گفت
2 عقل آمد دمی ملولم کرد رحمتی یافتم که چه توان گفت
1 ما و ساقی نشسته مست خراب خیز اگر عاشقی بیا دریاب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به