1 بیته گلشن چو زندان بچشمم گلستان آذرستان بچشمم
2 بیته آرام و عمر و زندگانی همه خواب پریشان بچشمم
1 زهجرانت هزار اندیشه دیرم همیشه زهر غم در شیشه دیرم
2 ز نا سازی بخت و گردش چرخ فغان و آه و زاری پیشه دیرم
1 نفس شومم بدنیا بهر آن است که تن از بهر موران پرورانست
2 ندونستم که شرط بندگی چیست هرزه بورم بمیدان جهانست
1 وای آن روزی که قاضی مان خدا بی به میزان و صراطم ماجرا بی
2 بنوبت میروند پیر و جوانان وای آنساعت که نوبت زان ما بی
1 چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی
2 اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بی
1 اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
2 یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون