1 بیته گلشن چو زندان بچشمم گلستان آذرستان بچشمم
2 بیته آرام و عمر و زندگانی همه خواب پریشان بچشمم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 مو آن رندم که نامم بیقلندر نه خان دیرم نه مان دیرم نه لنگر
2 چو روج آیو بگردم گرد گیتی چو شو آیو به خشتی وانهم سر
1 خور از خورشید رویت شرم دارد مه نو زابرویت آزرم دارد
2 بشهر و کوه و صحرا هر که بینی زبان دل بذکرت گرم دارد
1 شبی خواهم که پیغمبر ببینم دمی با ساقی کوثر نشینم
2 بگیرم در بغل قبر رضا را در آن گلشن گل شادی بچینم
1 چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی
2 اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بی
1 اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
2 یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به