- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اسیر خود شدن تا کی ز خود وارستنی باید زتن کامی نشد حاصل به جان پیوستنی باید
2 به فرمان تن خاکی به خاک اندر بسی ماندم به بام آسمان زین پست منظر جستنی باید
3 به لوث خاکیان آمیخت دامان دل پاکم به آب معرفت دامان دل را شستنی باید
4 به هر کس دوستی بستم در آخر دشمن من شد به حکم امتحان زین دوستان بگسستنی باید
5 سراسر دشمنی خیزد زکام دوستان بر من بهرغم دوستان با دشمنان بنشستنی باید
6 ز شیخ و صوفی و واعظ گسستم رشتهٔ الفت مرا با خادم میخانه پیمان بستنی باید
7 مرا یاران من گویند کز می توبه بشکستی من از اول نکردم توبه تا بشکستنی باید
8 بهار اندر حرم چندین چه جویی اهل معنی را به نیروی طلب دیرمغان را جستنی باید