- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهر پابوس تو از خاکم غباری برنخاست از گل بخت من اقبال زمین هم کوته است
2 نیست تنها دست من کوتاه از دامان داغ بهر پنهان کردن داغ آستین هم کوته است
3 گر پریشان شد ز پیچ و تاب این درهم مباش از خم آن جعد مشکین دست چین هم کوته است
4 چون عنان کی دست او بوسم که مانند رکاب دست امید من از دامان زین هم کوته است
5 چون کنم دریوزه آتش برای سوختن دستم از دامان خاکستر نشین هم کوته است