-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهر گلشن که بینم مبتلایی رو نهم آنجا ز داغش آتشی افروزم و پهلو نهم آنجا
2 چو بینم دردمندی بر سر ره بیخود افتاده به خاک افتم سر او بر سر زانو نهم آنجا
3 روم تا شهر بابل از جفای این سیهچشمان غم دل در میان با مردم جادو نهم آنجا
4 بهر منزل که بینم صحبت گرم تو با یاران هزاران داغ حسرت بر دل بدخو نهم آنجا
5 چو بوی آشنایی از سگ کویت نمییابم به صحرا افتم و سر در پی آهو نهم آنجا
6 چو در گلشن برم مست و خرامانت به گل چیدن چه منتها که بر سرو و گل خود رو نهم آنجا
7 نشینم چون فغانی روز جولان بر سر راهت که هرجا پای بردارد سمندت رو نهم آنجا