بهر گلشن که بینم مبتلایی از بابافغانی شیرازی غزل 13

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

بهر گلشن که بینم مبتلایی رو نهم آنجا

1 بهر گلشن که بینم مبتلایی رو نهم آنجا ز داغش آتشی افروزم و پهلو نهم آنجا

2 چو بینم دردمندی بر سر ره بی‌خود افتاده به خاک افتم سر او بر سر زانو نهم آنجا

3 روم تا شهر بابل از جفای این سیه‌چشمان غم دل در میان با مردم جادو نهم آنجا

4 بهر منزل که بینم صحبت گرم تو با یاران هزاران داغ حسرت بر دل بدخو نهم آنجا

5 چو بوی آشنایی از سگ کویت نمی‌یابم به صحرا افتم و سر در پی آهو نهم آنجا

6 چو در گلشن برم مست و خرامانت به گل چیدن چه منتها که بر سرو و گل خود رو نهم آنجا

7 نشینم چون فغانی روز جولان بر سر راهت که هرجا پای بردارد سمندت رو نهم آنجا

عکس نوشته
کامنت
comment