ای در پس هر لباس و پرده از شمس مغربی غزل 161

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

ای در پس هر لباس و پرده

1 ای در پس هر لباس و پرده بر دیدهء دیده جلوه کرده

2 خود را بلباس هر دو عالم آورده بهر زمان و برده

3 در دیده ما بجز یکی نیست گر هست عدد هزار ورده

4 ما را ز شمرده گشت معلوم آن چیز که هست ناشمرده

5 ای بیضه مرغ لامکانی ای هم تو سفید و هم تو زرده

6 کی مرغ شوی و باز گردی آیی بدر از لباس و پرده

7 در جنبش و جوش و در خروش آی تا کی باشی چنین فشرده

8 بگشای کفن بیفکن این پوست چون روح برآ ز جسم مرده

9 بگشای دو بال و پس برون پر از گنبد چرخ سالخورده

10 هرگز نرسد کسی به منزل نارفته طریق ناسپرده

11 ای مغربی کی رسی بسیمرغ بر قله قاف پی نبرده

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر