پیش لبت که مرد که از بابافغانی شیرازی غزل 186

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

پیش لبت که مرد که هم از تو جان ندید

1 پیش لبت که مرد که هم از تو جان ندید یک آفریده از تو مسیحا زیان ندید

2 جاوید کام ران که تویی در ریاض دهر گلدسته یی که آفت باد خزان ندید

3 فردا جواب نقد کدام آرزو دهد عاشق که هیچگونه مراد از جهان ندید

4 باور که می کند که مرا رفتن تو کشت از خون چو کس بدامن پاکت نشان ندید

5 کی در دلش گذشت که سوز من از کجاست دشمن که آتشم زد و داغ نهان ندید

6 کس را چه انفعال، مرا طعن می کشد آسوده را چه درد که زخم زبان ندید

7 نگرفت در پناه خودم زاغ هم ز ننگ کرگس چه عیبها که درین استخوان ندید

8 تا چشم باز کرد فغانی بدان کمر خود را به هیچ شکل دگر در میان ندید

عکس نوشته
کامنت
comment