1 بود پیش از کار حارث، نام دیو بد سرشت پس به هر گردون ورا نام دگر شد سرنوشت
2 عابد و زاهد، مودب در چهارم مستحیب خاشع و شاکر مطیع است و عزازل در بهشت
3 خواند ابلیس خدا، یعنی ز رحمت ناامید چون ز گلزار بهشتش راند، در نفرین بهشت
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ندارد هیچ کس یاری چو یار من همایون فر خجسته طلعت و فرخ رخ و ماه و سعید اختر
2 صنوبر قامتی،آهو شکاری، کبک رفتاری سمن بوئی، قمر روئی، ملک خویی، پری پیکر
1 امروز که منزلم نصیبین گردید از داغ غمت دلم نصیبین گردید
2 دوری ز سر کوی تو از من دور است اما چه توان کرد نصیبب این گردد
1 ای گشته من فگار بی تو نومید ز زندگانی خویش
2 زارم چو کشی به درد هجران می ترس از نوجوانی خویش
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **