- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون رحمتت فزاید بر عذرخواهی ای دوست عذر گناه خواهم با بیگناهی ای دوست
2 خواندی در آستانت روزی گدای خویشم زان روز ننگم آید از پادشاهی ای دوست
3 دریا همه گرفتم ساحل شودچه حاصل اکنون که گشت ما را کشتی تباهی ای دوست
4 تابنده اختری کو، کز پرتوی درآرد تاریک شام ما را از این سیاهی ای دوست
5 وقتست کز تو خواهم داد غرور حسنت ترسم که مانع آید از دادخواهی ای دوست
6 بیتو طبیب خسته از بس فغان و زاری آهش به مه رسیده اشکش به ماهی ای دوست