چون سوی برادری از جلال الدین محمد مولوی غزل 2736

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

چون سوی برادری بپویی

1 چون سوی برادری بپویی باید که نخست رو بشویی

2 در سر ز خمارت ار صداعی است تصدیع برادران نجویی

3 یا بوی بغل ز خود برانی یا ترک کنار دوست گویی

4 در سور مهی بنفشه مویی کی شرط بود که تو بمویی

5 بی دام اگرت شکار باید می‌دانک چو من محال جویی

6 ور گوش تو گرم شد ز مستی صوفی سماع و های و هویی

7 ور هوش تو بی‌خبر شد از گوش یک توی نه ای هزارتویی

عکس نوشته
کامنت
comment