-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون اشک پریشان سفری را چه کند کس سرمایه هر شور و شری را چه کند کس
2 دکان به چه کار آید اگر مایه نباشد بیدجله خون چشم تری را چه کند کس
3 اشک آمد و بیناییم از دیده برون شد همخانگی پردهدری را چه کند کس
4 از روشنی شمع وصال تو گذشتیم خود گو که فروغ شرری را چه کند کس
5 آیینه غبار از نفس ما نپذیرد زینگونه دم بیاثری را چه کند کس
6 هردم دل دیوانه ما در خم زلفیست سودازده دربهدری را چه کند کس
7 آید چو خیالت کنم از سینه برون دل در بزم طرب نوحهگری را چه کند کس
8 یاری ز خط و خال چه خواهی پی قتلم در کشتن موری حشری را چه کند کس
9 نقد دو جهان موسم گل قیمت می نیست چون غنچه همین مشت زری را چه کند کس
10 یار این دل صد پاره کلیم از تو نگیرد ویرانه بی بام و دری را چه کند کس