1 چون نار رخی ز نور پر مایه که دید؟ گسترده به روز بر، ز شب سایه که دید؟
2 بر توبه از گناه پیرایه که دید؟ ایمان و نفاق هر دو همسایه که دید؟
1 گل نوشکفته است و سرو روان برآمیخته مهر او با روان
2 خرد چهر او برنگارد بدل که دل مهر او باز بندد بجان
1 هر سؤالی کز آن لب سیراب دوش کردم همه بداد جواب
2 گفتمش جز شبت نشاید دید گفت پیدا بشب بود مهتاب
1 الا تا نرگس خوبان همی بر مشتری تابد بودشان در شکنج زلف رخ چون ماه جوشن ور