- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون رخت را هر زمان حسن و جمالی دگر است لاجرم هردم مرا با تو وصالی دگر است
2 اینکه هر ساعت جمالی می نماید روی تو پیش ارباب کمالات، این کمالی دگر است
3 بر بیاض روی دلبر از بیاض دلبری از سواد و خطّ و خالت، خطّ و خالی دگر است
4 با وجود آنکه حسن او برونست از جهان در دماغ هر کسی از دو خیالی دگر است
5 گر چه عالم سر بسر نقش و مثال روی اوست لیک اورا هر زمان در دل مثالی دگر است
6 سوی او هرگز بپّر بال خود هرگز نتوان پرید هم ببال او توان، کان پرّ و بالی دگر است
7 هیچکس هرگز زحالی نیست خالی در جهان لیک اینحالی که ماراهست حالی دگر است
8 گوش و دل نشنوده نتوان شنیدن اینقال زانکه هر سمعی سر او از مقالی دگر است
9 مغربی را در نظر پیوسته زان ابروی و روی هر طرف به روی و هر جانب را هلالی دیگر است