1 چون شاه سرای پرده بر هامون زد از دجله و نیل خیمه تا جیحون زد
2 چون بارهٔ تازی از میان بیرون زد کیمخت زمین ز گَرد بر گردون زد
1 ز بهر عید نگارا همی چه سوزی عود چرا شراب نپیمایی و نسازی عود
2 بساز عود و بده یک شراب وصل مرا که من بسوختم از هجر تو چو زآتش دود
1 شدست باغ پر از رشتههای در خوشاب شدست راغ پر از تودههای عنبر ناب
2 به باغ و راغ مگر ابر و باد داشتهاند به توده عنبر ناب و به رشته درِّ خوشاب