1 چون شاه جهان پادشه شیر شکار گردید بدولت پی نخجیر سوار
2 روزی بتفنگ خاصیان چل آهو افکند و نیفکند بیک صید دو بار
1 عارف که جا بجز سر کوی فنا نساخت جائیکه سیل راه ندارد سرا نساخت
2 افلاک را بفکر من انداخت وصل او کم بخت را سعادت بال هما نساخت
1 علاج عاشق دلگیر سیر بستان نیست بچشم تنگدلان غنچه کم ز پیکان نیست
2 ز استخوان شهیدان اگر نخیزد دود دلیل راهروان کس درین بیابان نیست
1 آن سرو روان تا بگلستان گذری داشت پروانه صفت گل هوس بال و پری داشت
2 دل از خم زلف تو برون رفت و نگفتی کاین حلقه ماتمزدگان نوحه گری داشت