1 چون فندق مهر تو دهانم بربست بار غم تو چو گوژ پشتم بشکست
2 هر تیر ، که از چشم چو تو جست در خسته دلم چو مغز در پسته نشست
1 ای در تو مقصد اهل هنر بر در تو حادثه نکند گذر
2 منهزم از خلق تو خیل فساد منتظم از نطق تو عقد گهر
1 خسروا ، چون تو آسمان نارد خدمت و زمانه بگزارد
2 باد را هیبت تو بر بندد کوه را حملهٔ تو بردارد