جلال عضد

جلال عضد

جلال عضد
جلال عضد

چون سرانگشت آن نگارین دید از جلال عضد غزل 129

غزل 129 ام از 401 غزلیّات

چون سرانگشت آن نگارین دید

1 چون سرانگشت آن نگارین دید عقل انگشت خویشتن بگزید

2 باد بویش به بوستان آورد غنچه بر خویشتن پیرهن بدرید

3 هر شبی در هوای لعل لبش ما و چشم و سرشک مروارید

4 عاشقان جان نثار او کردند زلف هندوش یک به یک برچید

5 عالمی در غم لبش مردند هیچ کس طعم آن شکر نچشید

6 هر کس از وی حکایتی کردند کس به کنه کمال او نرسید

7 هر دلی کز کمند عشق بجَست تار زلفش به دام عشق کشید

8 هر که در قید عشق شد محبوس تا قیامت ز بند او نرهید

9 همچو من فتنه گشت بر رخ او هر که آن شیوه و شمایل دید

10 جانش از درد رسته شد چو جلال هر که این درد را به جان بخرید

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چون سرانگشت آن نگارین دید

شاعر شعر چون سرانگشت آن نگارین دید چه کسی است ؟

شاعر شعر چون سرانگشت آن نگارین دید جلال عضد می باشد.

شعر چون سرانگشت آن نگارین دید در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر چون سرانگشت آن نگارین دید چیست ؟

قالب شعر چون سرانگشت آن نگارین دید غزل است

مضمون اصلی شعر چون سرانگشت آن نگارین دید چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر