- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون سکندر را مسخر شد جهان وقت مرگ او درآمد ناگهان
2 گفت تابوتی کنید از بهر من دخمهٔ سازید پیش شهر من
3 کف گشاده دست من بیرون کنید نوحه بر من هر زمان افزون کنید
4 تا زمال و لشکر و ملک و شهی خلق میبینند دست من تهی
5 گر جهان در دست من بودآن زمان در تهی دستی برفتم از جهان
6 ملک و مال این جهان جز پیچ نیست گر همه یابی چو من جز هیچ نیست