1 چون تحفه ناقابل ما یسر بود مفهوم الانسان لفی خسر بود
2 یسر آوردم برت پس از عسر فراق در قول خدا یسر پس از عسر بود
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شاه از تبار خویش وزیر اختیار کرد وین اختیار نیک، شه بخت یار کرد
2 بنیاد ملک روی به سستی نهاده بود زین اختیار پایه ملک استوار کرد
1 خسرو شرق سوی غرب همیکرده سفر باختر گشته ز نو مطلع مهر خاور
2 ابر و باد ار نبود توسن فرخ پی شه از چه پیماید کوه و کند از بحرگذر
1 شها ببین عمل عالم مکرم را ببین جناب شریعتمدار اعظم را
2 روا بود که باسلام گوید المسلم هر آنکه بنگرد این مفتی مسلم را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به