- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ بود دستگاه گریه بر ابر بهاران تنگ بود
2 تیغ مژگان تو می زد گر صلای قتل عام فرصت بسمل شدن بر جانسپاران تنگ بود
3 نا امیدی بین که بر مجنون عالمگرد ما کوه و صحرا چون دل امیدواران تنگ بود
4 رخصت صد خانقاهم بود از هر پیر عشق کار بر من چون دل پرهیزگاران تنگ بود
5 شوق تنهایی به زنجیر خیالم می کشد ورنه بر من زندگی بی دوستاران تنگ بود
6 توبه را تکلیف ساقی کرد لبریز شکست ساغر ما بی نصیب و ظرف یاران تنگ بود
7 هرکجا چیدم بساط نقد نظمی چون اسیر وقف دزدی شد که دست طبع یاران تنگ بود