🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ظهیر فاریابی

ظهیر فاریابی

ظهیر فاریابی
ظهیر فاریابی

چون بر زمین طلیعۀ شب از ظهیر فاریابی قصیده 37

قصیده 37 ام از 306 قصاید

چون بر زمین طلیعۀ شب گشت آشکار

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38

1 چون بر زمین طلیعۀ شب گشت آشکار آفاق ساخت کسوت عباسیان شعار

2 پیدا شد از کرانۀ میدان آسمان شکل هلال چون سر چوگان شهریار

3 دیدم ز زر پخته برین لوح لاجورد نونی که گفتیی به قلم کرده شد نگار

4 روی فلک چو لجّه دریا و ماه نو مانند کشتیی که ز دریا کند کنار

5 یا بر مثال ماهی یونس میان آب آهنگ در کشیدن او کرده از کنار

6 یا همچو یونس آمده بیرون ز بطن حوت افتاده بر کنارۀ دریا نحیف و زار

7 در معرض خلاف جهانی ز مرد و زن قومیش در نظاره و خلقی در انتظار

8 من با خرد به حجره خلوت شتافتم گفتم که ای نتیجه الطاف کردگار

9 باز این چه نقش بوالعجب و نادرست شکل کز کارگاه غیب همی گردد آشکار؟

10 آن شاهد از کجاست که این چرخ شوخ چشم از گوش او برون کند این نغز گوشوار

11 گردون ز بازوی که بدزدید این طراز گیتی ز ساعد که ربوده ست این سوار؟

12 گر جرم کوکبست چرا شد چنین دو تاه ور پیکر مه است چرا شد چنین نزار

13 گفت آنچه بر شمردی از ین هیچ نیست دانی که چیست ؟ با تو بگویم به اختصار

14 نعل سمند شاه جهان است کاسمان هر ماه بر سرش نهد از بهر افتخار

15 گفتم که از مدائح ذات مبارکش رمزی بگوی تا بودم از تو یادگار

16 بر عادت کریمان بر دامنم نهاد درجی چنین که بینی پر درّ شاهوار

17 تا من ز بر تهنیت عید بی دریغ بر آستان خسرو عادل کنم نثار

18 شاه جهان اتابک اعظم که درگهش اسلام را ز حادثه خصنی است استوار

19 بوبکر بن محمد بن الدگز که هست چون آفتاب قاهر و چون چرخ کامگار

20 آن بحر مکرمت که ز امداد فیض او دایم غریق نعمت و امن است روزگار

21 وان قطب معدلت که سپهر و ستاره را هموراه گرد مرکز حکمش بود مدار

22 چون مشتبه شود جهت کعبۀ نجات جز صوب درگهش نکند عقل اختیار

23 آنرا که فر تربیت او عزیز کرد اجرام آسمان نتوانند کرد خوار

24 وانرا که از حدیقۀ لطفش گلی شکفت دوران روزگار نیارد نهاد خار

25 ای خسروی که رای تو از روی ملک و دین هر دم به آستین کرم بسترد غبار

26 آنکس که یکدم از می عصیانت مست شد تا نفخ صور نشکندش سورت خار

27 بفشار پای حزم که پیش از تو کس نشد بر ابلق زمانه بدین چابکی سوار

28 گیتی به نزد جور تو خاکی است بی محل خورشید پیش رای تو نقدی است کم عیار

29 بگشای دست حکم که کس را نیوفتاد در مرغزار ملک بدین فر بهی شکار

30 پیش از طلوع کوکب عدل تو آسمان هرگز یمین منطقه نشناخت از یسار

31 در سلک دهر بود شبه همبر گهر در باغ چرخ بود کدو همسر چنار

32 زان لحظه باز کار جهان انتظام یافت کاندر پناه جاه تو آمد به زینهار

33 تا روزگار خطبه اقبال تو نخواند ممکن نبود عالم شوریده را قرار

34 در حسب حال خود سخنی چند داشتم لیکن برین یکی کلمه کردم اختصار

35 کای افتاب عدل ز من نور وامگیر وی سایه خدای زمن سایه بر مدار

36 تا از برای نظم مصالح در این جهان کس را درون پردۀ تقدیر نیست بار

37 دوران دولت تو که نظم جهان از اوست بادا چو نظم من ابدالدهر پایدار

38 ملک تو همچو نعمت فردوس بی زوال عمر تو همچو مّدت افلاک بی شمار

ظهیر فاریابی از شاعران بزرگ قرن 6 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر چون بر زمین طلیعۀ شب گشت آشکار قصیده 37 ام از 306 قصاید ظهیر فاریابی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر چون بر زمین طلیعۀ شب گشت آشکار

شاعر شعر چون بر زمین طلیعۀ شب گشت آشکار چه کسی است ؟

شاعر شعر چون بر زمین طلیعۀ شب گشت آشکار ظهیر فاریابی می باشد.

شعر چون بر زمین طلیعۀ شب گشت آشکار در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر چون بر زمین طلیعۀ شب گشت آشکار چیست ؟

قالب شعر چون بر زمین طلیعۀ شب گشت آشکار قصیده است

سبک شعر چون بر زمین طلیعۀ شب گشت آشکار چیست ؟

سبک شعر چون بر زمین طلیعۀ شب گشت آشکار سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر چون بر زمین طلیعۀ شب گشت آشکار چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ظهیر فاریابی

چون بر زمین طلیعۀ شب از ظهیر فاریابی قصیده 37

قصیده 37 ام از 306 قصاید
بنر