- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به خاطرم گلهای گشت و دوست دشمن شد دو دل چو شیر شکر بود سنگ و آهن شد
2 چو خانه سر کشتست عهد را بنیاد ز هر طرف که نسیمی وزید روزن شد
3 مرنج اگر نشدم مضطرب ز آمدنت چراغ دیده نمی داشت دیر روشن شد
4 در اشتیاق تو چندان صنم صنم گفتم که شرمسار ز خود زاهد و برهمن شد
5 سر از عنان تو گفتم برون توانم برد کمند پا و سرم طرف جیب و دامن شد
6 کشید بر در و دیوار بوستان خطی که گل ملول ازین بلبلان گلشن شد
7 مساز خنده دگر رنجه پا که جای تو نیست لب ملول «نظیری » که وقف شیون شد