چون گوش بر فسانه از بابافغانی شیرازی غزل 279

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه ماند

1 چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه ماند رخ تافت از من و سخنم در میانه ماند

2 در خاک ره چو عرصه ی شطرنج شد تنم از بسکه بروی از سم اسبت نشانه ماند

3 حرفیست از جفای تو ای ترک تندخو هر جا خطی که بر تنم از تازیانه ماند

4 جان رفت و دیده بهر تماشای روی او گردید آب حسرت و در چشمخانه ماند

5 سازد هنوز عشق توام گرمتر ز دل داغی که از ملامت اهل زمانه ماند

6 از خواب برنخاست فغانی سرت مگر در کلبه جرعه یی ز شراب شبانه ماند

عکس نوشته
کامنت
comment