- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون کنی از لعل لب میل شکر ریختن هر طرف ارزان شود جان به لب آویختن
2 خنده زنان هر زمان می نگری بر فلک عقد ثریا شود مایل بگسیختن
3 مه همه تن رو شده چون نگرد بر رخت نیست ورا چاره ای غیر زبگریختن
4 از مژه ات ای صنم گشته مشبک تنم نادره پرویز نیست بهر شکر بیختن
5 دیده مستت فکند شور به دور قمر بر سر کویت ز بس خون جگر ریختن
6 پاسخ تلخت به لب وه که چه شیرین بود لذت شکر گرفت زهر ز آمیختن
7 شکوه مکن خالد از نرگس فتان او عادت مستان بود فتنه برانگیختن