چون در چمن چمان شد، از محیط قمی هفت شهر عشق 30

محیط قمی

آثار محیط قمی

محیط قمی

چون در چمن چمان شد، آن شوخ سرو قامت

1 چون در چمن چمان شد، آن شوخ سرو قامت در هر قدم به پا کرد هنگامه ی قیامت

2 از آب و رنگ رخسار، بر آبروی گلزار بازار سرو به شکست، قدّش زاستقامت

3 تو خون خلقی نوشی ای شیخ و ما می ناب انصاف ده از این دو، شاید که را ملامت

4 در خاکدان گیتی، بی عشق هر که سر کرد خواهد به خاک رفتن، با حسرت و ندامت

5 فانی است هر چه بینی در این سرای خاکی جز نام نیک عشاق که او راست استدامت

6 به شکست ساغر دل، لعل لبت به فرما کز بوسه ای برآید، از عهده ی غرامت

7 ای محرمان حضرت، با پادشه بگوئید تیمار خستگان است، سرمایه ی سلامت

8 منعم اگر نپرسد، از حال بینوایان پرسند و باز ماند، در عرصه ی قیامت

9 در ری شده است ما را، بی دوست کار مشکل نی مانده پای رفتن نی طاقت اقامت

10 مهر علی است جنت، قهر علی است دوزخ حُب علی است میزان در عرصه ی قیامت

11 از پا «محیط» افتاد، از دست برد ایام دست بگیر زالطاف، ای منبع کرامت

عکس نوشته
کامنت
comment