🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی
سنایی غزنوی

چون به صحرا شد جمال سید از سنایی غزنوی قصیده 103

قصیده 103 ام از 1794 قصاید

چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30

1 چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم جاه کسرا زد به عالم‌های عزل اندر قدم

2 چون نقاب از چهرهٔ ایمان براندازد زند خیمهٔ ادبار خود کفر از خجالت در ظلم

3 کوس دعوت چون بزد در خاک بطحا در زمان بر کنار عرش بر زد رایت ایمان علم

4 آفتاب کل مخلوقات آن کز بهر جاه یاد کرد ایزد به جان او به قرآن در قسم

5 نیست اندر هشت جنت کس چنو با قدر و جاه نیست در هفت آسمان دیگر چنو یک محتشم

6 بر سر این چرخ گردان جاه او بینی نشان بر نهاد عرش یزدان نام او بینی رقم

7 از سعادات جمال و جاه و اقبالش همی شد به صحرا آفتاب نور و ایمان از ظلم

8 رایت «نصر من الله» چون برآمد از عرب آتش اندر زد به جان شهریاران عجم

9 خاک پای بوذرش از یک جهان نوذر بهست درز نعلین بلال او به از صد روستم

10 همچو لا شد سرنگون آن کس که او را گفت «لا» وز سعادت با نعم شد آنکه گفت او را «نعم»

11 چرخ اعظم آمده پیش قیامش در رکوع طارم کسرا از او کسر و ز جاه او به خم

12 تا بیان شرع و دینش را خداوند جهان یاد کرد اندر کلام خود نه افزون و نه کم

13 «صادقین» بوبکر بود و «قانتین» فرخ عمر «منفقین» عثمان علی «مستغفرین» آمد بهم

14 هر کرا جاهیست زیر جایگاهش چاه‌دان اندرین معنی مگو هرگز حدیث «لا» و «لم»

15 کافرانی کش ندیدند و نپذرفتند دین چشم و گوش عقل ایشان بود اعما و اصم

16 سرفرازان قریش از زخم تیغش دیده‌اند هر یکی در حربگاه اندازهٔ خود لاجرم

17 بر سما دارد چو میکاییل و چون جبریل دوست بر زمین دارد چو صدیقی و فاروقی خدم

18 عالم ار هجده هزار و صد هزارست از قیاس نیست اندر کل عالم‌ها چنو یک محتشم

19 با قلم باید علم تا کارها گیرد نظام او علم بفراخت اندر کل عالم بی قلم

20 از ریاحین سعادات و گل تحقیق و انس صدهزاران جان به دعوت کرد چون باغ ارم

21 از دم صمصام و رمح چاکران خویش کرد هم عجم را بی‌ملوک و هم عرب را بی‌صنم

22 مهتر اولاد آدم خواجهٔ هر دو جهان آنکه یزدانش امات داد بر کل امم

23 از جلال و جاه و اقبالش خدای ذوالجلال نام او پیش از ازل با نام خود کرده رقم

24 او جدا کرد آن کسانی را سر از تن بی‌خلاف کز جفا بی حرمتی کردند در بیت‌الحرام

25 آب روی مومنان را کرد او با قدر و جاه آب چشم کافران را کرد چون آب به قم

26 سرور هر دو جهان و کارساز حشر و نشر آفتاب دین محمد سید عالی همم

27 مصطفا و مجتبا آن کز برای خیر حال در ادای وحی جبریلش ندیدی متهم

28 در سخن جز نام او گفتن خطا باشد خطا در هنر جز نعت او گفتن ستم باشد ستم

29 پیش علم و حلم وجود او کجا دارند پای عالمان عالمین و کوه قاف و ابرویم

30 ای سنایی جز مدیح این چنین سید مگوی تا توانی جز به نام نیک او مگشای دم

سنایی غزنوی از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم قصیده 103 ام از 1794 قصاید در دیوان اشعار سنایی غزنوی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم

شاعر شعر چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم چه کسی است ؟

شاعر شعر چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم سنایی غزنوی می باشد.

شعر چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم چیست ؟

قالب شعر چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم قصیده است

سبک شعر چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم چیست ؟

سبک شعر چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
سنایی غزنوی

چون به صحرا شد جمال سید از سنایی غزنوی قصیده 103

قصیده 103 ام از 1794 قصاید
بنر