- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون صبح مجو طاقت آزارکس از ما کم نیستکه ما را به درآرد نفس ازما
2 ما قافلهٔ بینفس موج سرابیم چندین عدم آنسوست صدای جرس ازما
3 مردیم به ضبط نفس ولب نگشودیم تا بوی تظلم نبرد دادرس از ما
4 عمریست دراین انجمن ازضعف دوتاییم خلخال رسانید به پای مگس از ما
5 همت نزندگل به سر ناز فضولی رنگ آینه بشکست به روی هوس ازما
6 پر ناکس ازین مزرعهٔ یأس دمیدیم بر چشم توقع مگذارید خس از ما
7 درگرد خیال تو سراغی است وگرنه چیزی دگر از ما نتوان یافت پس از ما
8 رنگ آینهٔ الفت گل هیچ نپرداخت قانع به دل چاک شد آخر قفس از ما
9 ما را ننشانیدکسی بر سر رهش بیدل تو پذیری مگر این ملتمس از ما