چون در صفت آن لب شکر از ابراهیم شاهدی دده غزل 98

ابراهیم شاهدی دده

آثار ابراهیم شاهدی دده

ابراهیم شاهدی دده

چون در صفت آن لب شکر شکن آیم

1 چون در صفت آن لب شکر شکن آیم با معنی بس نازک و شیرین سخن آیم

2 با سرو و صنوبر نشود ملتفتم دل بی قامت رعنای تو گر در چمن آیم

3 طوطی صفتم روی در آئینه به پیش آر تا صورت خود بینم و اندر سخن آیم

4 چون غنچه به فکر دهنت پیرهن از شوق صد پاره کنم تیر ز دل خونین بدن آیم

5 از باغ جمال تو عجب نیست اگر من با سرو و گل و سنبل و با یاسمن آیم

6 فکرم به خیالات میان تو چو تنگ است با تنگ ولی هم به خیال دهن آیم

7 ای شاهدی از محنت غربت گله تا چند کو زاد ره و راحله تا با وطن آیم

عکس نوشته
کامنت
comment