- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون شمع میروم ز خود و شعله قامتم گرد ره خرام که دارم، قیامتم
2 آن نالهام که گر همه خاکم دهی به باد کهسار میخورد قسم استقامتم
3 تسلیم خوی از غم آفات رستن است افکنده نیستی به جهان سلامتم
4 مینا طبیعتم حذر از انفعال من هرگاه آب میشوم آتش علامتم
5 از قحط امتیاز معانی درین بساط تحسینم این بس است که ننگ غرامتم
6 یک دانهوار آبلهٔ دل نکرد نرم دست آسیای سودن دست ندامتم
7 کو وحشتی که بگذرم از دامگاه وهم تشویش رفتن است به قدر اقامتم
8 عمریست نام من به جنون دارد اشتهار داغ نگین تراشی سنگ ملامتم
9 بیدل ز حالم اینکه نفس گرد میکند کم نیست در قلمرو هستیکرامتم