چون خم عشق از محمدحسین غروی اصفهانی غزل 102

محمدحسین غروی اصفهانی

آثار محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی

چون خم عشق ازل تا بابد می جوشم

1 چون خم عشق ازل تا بابد می جوشم بادۀ خانگی از خون جگر می نوشم

2 بگشا چهره مگر مشکل ما بگشائی ورنه من بر حسب همت خود می کوشم

3 تا که چشمم به تو افتاد دل از کف دادم پند صاحبدل از این پس نرود در گوشم

4 نوبهار امد و بلبل بتمتع در باغ من که دستان توام از چه چنین خاموشم

5 ساقی بزم حریفان شده یارم چکنم برده هوشم ز سر آن نغمۀ نوشانوشم

6 دوشم از باده فروش آمده این طرفه سروش که ترا من بدو گیتی بخدا نفروشم

7 گر بیائی تو بهر گام بیایی کامی ور به بینم ز تو عیبی به کرم می پوشم

8 مفتقر بنده نوازی عجب از مولی نیست دارم امید کشم غاشیه اش بر دوشم

عکس نوشته
کامنت
comment