چون خواهم با سگانش گرم سازم از طبیب اصفهانی غزل 4

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

چون خواهم با سگانش گرم سازم آشنائی را

1 چون خواهم با سگانش گرم سازم آشنائی را رقیب از رشگ آرد در میان حرف جدائی را

2 ز گلشن می رود آن شوخ بی پروا و می ترسم که با گل تازه سازد باز عهد بی وفائی را

3 نه از رحمست اگر آید بسر وقتم، که می خواهد شوم گریان چو آرد بر زبان حرف جدائی را

4 شبی آن ماه طلعت گر شود محفل فروز من کند در یوزه خورشید از چراغم روشنائی را

5 مبادا یابد از ذوق اسیری آگهی هرگز گرفتاری که از دام تو می خواهد رهائی را

6 طبیب از خلق رسم مردمی خواهی چه حالست این که از بیگانگان خواهی طریق آشنائی را

عکس نوشته
کامنت
comment