چون کنم ای جان مرااز چون از سیف فرغانی غزل 105

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست

1 چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست غمخور عشقم مرااز غمگساری چاره نیست

2 گرچه عشقت چاره دارد ازهزاران همچو ما چاره ما کن که ماراازتو باری چاره نیست

3 پایدار آمد سر زلفت بدست دیگران آخر اندر چنگ ما از چند تاری چاره نیست

4 تن بزن در هجر او ای دل که اندر کوی عشق تا بدانی قدر وصل از انتظاری چاره نیست

5 از سر رحم ای رفیقان بنده را یاری کنید کین زپا افتاده را از دستیاری چاره نیست

6 راحت دیدار جانان نیست بی رنج رقیب هرکجا باشد گلی آنجا ز خاری چاره نیست

7 بی گمان چون موکب سلطان جایی بگذرد دیده نظارگی رااز غباری چاره نیست

8 در شب وصلش بسی اندیشه کردم از فراق هر که می نوشید او را از خماری چاره نیست

9 در جهان افسانه یی شد سیف فرغانی بعشق عاشقان هستند لیک از نامداری چاره نیست

عکس نوشته
کامنت
comment