سیف فرغانی

سیف فرغانی

سیف فرغانی
سیف فرغانی

چون کنم ای جان مرااز چون از سیف فرغانی غزل 105

غزل 105 ام از 736 غزلیات

چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست

1 چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست غمخور عشقم مرااز غمگساری چاره نیست

2 گرچه عشقت چاره دارد ازهزاران همچو ما چاره ما کن که ماراازتو باری چاره نیست

3 پایدار آمد سر زلفت بدست دیگران آخر اندر چنگ ما از چند تاری چاره نیست

4 تن بزن در هجر او ای دل که اندر کوی عشق تا بدانی قدر وصل از انتظاری چاره نیست

5 از سر رحم ای رفیقان بنده را یاری کنید کین زپا افتاده را از دستیاری چاره نیست

6 راحت دیدار جانان نیست بی رنج رقیب هرکجا باشد گلی آنجا ز خاری چاره نیست

7 بی گمان چون موکب سلطان جایی بگذرد دیده نظارگی رااز غباری چاره نیست

8 در شب وصلش بسی اندیشه کردم از فراق هر که می نوشید او را از خماری چاره نیست

9 در جهان افسانه یی شد سیف فرغانی بعشق عاشقان هستند لیک از نامداری چاره نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست

شاعر شعر چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست سیف فرغانی می باشد.

شعر چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست چیست ؟

قالب شعر چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست غزل است

مضمون اصلی شعر چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی