چون گرم گریه کردم چشم از ابوالحسن فراهانی غزل 7

ابوالحسن فراهانی

آثار ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی

چون گرم گریه کردم چشم گهرفشان را

1 چون گرم گریه کردم چشم گهرفشان را انداختم به ساحل چون موج آسمان را

2 ترسم زننگ ننهد دیگر بر آستان پا ورنه به بوسه زحمت میدادم آستان را

3 تا زودتر بسوزی ای برق آه او را چون عندلیب از خس میسازم آشیان را

4 گر بودی از سگانش امید التفاتی کی بود تاب بودن در سینه استخوان را

5 جان را نبود قوت کز سینه تا لب آید از چاک سینه صد در بررخ گشوده جان را

عکس نوشته
کامنت
comment