1 چون دو رخ او گر قمرستی بفلک بر خرشید یکی ذرّه ز نور قمرستی
2 چون دو لب او گر شکرستی بجهان در صد بدرۀ زر قیمت یک من شکرستی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ایا شنیده هنرهای خسروان بخبر بیا ز خسرو مشرق عیان ببین تو هنر
2 دروغ زیر خبر دان و راست زیر عیان اکر دروغ تو نیکوست راست نیکوتر
1 اگر به تیر مه از جامه بیش باید تیر چرا برهنه شود بوستان چو آید تیر
2 وگر زره نبرد باد بر هوای لطیف چنین که برد زره پاره ها صغیر و کبیر
1 از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
2 بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به