1 چون قلم بست او میان در هجو تو لیکن دهانش چون دوات از گفتههای خویشتن پر لوش باد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 خیزید و خز آرید که هنگام خزانست باد خنک از جانب خوارزم وزانست
2 آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزانست گویی به مثل پیرهن رنگرزانست
1 المنة لله که این ماه خزانست ماه شدن و آمدن راه رزانست
2 از بسکه درین راه رز انگور کشانند این راه رز ایدون چو ره کاهکشانست
1 ای لعبت حصاری، شغلی دگر نداری مجلس چرا نسازی، باده چرا نیاری
2 چونانکه من به شادی روزی هم گذارم خواهم که تو به شادی روزی همیگذاری
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **