-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون صبح نخندد ز قبایم غم دامن جستهست گریبان من از عالم دامن
2 تا وحشت عنقاییام آهنگ جنون کرد گرد دو جهان سوخت نفس در خم دامن
3 از تنگی دل وسعت امکان بهگره رفت شد کلفت اینگرد دلیل رم دامن
4 گر ترک حسد چهرهٔ توفیق فروزد چون آتش یاقوت نشین بیغم دامن
5 بال رم فرصت نتوانکرد فراهم چاکست گریبان گل از ماتم دامن
6 بر صورت دنیا زدهام پهلوی تسلیم پای است دراین انجمنم توام دامن
7 طاقت اثر حوصله گمکرد درین باغ حیرت گلی آورد کهگفتم کم دامن
8 فریاد که بر چهرهٔ ما داغ تری ماند چون شمع نچیدیم به مژگان نم دامن
9 بیدل به فشار دل تنگم چه توانکرد صحرا شدم اما نشدم محرم دامن