- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شد بگورستان یکی دیوانه کیش ده جنازه پیشش آوردند بیش
2 تا که بر یک مرده کردندی نماز مردهٔ دیگر رسید از پی فراز
3 هر زمانی مردهٔ دیگر رسید تا یکی بردند دیگر در رسید
4 مرد مجنون گفت بر مرده نماز چند باید کرد کاریست این دراز
5 کی توان بر یک بیک تکبیر کرد جمله را باید کنون تدبیر کرد
6 هرچه در هر دو جهان دون خداست بر همه تکبیر باید کرد راست
7 بر در هر مردهٔ نتوان نشست چار تکبیری بکن بر هر چه هست
8 ورنه دنیا زود مردارت کند مرده تر از خویش صد بارت کند
9 نقد دنیا گرچه بسیاری بود چون ز دستت رفت مرداری بود