🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سلطان ولد

سلطان ولد

سلطان ولد
سلطان ولد

شد مریدش ز جان و سر بنهاد از سلطان ولد ولدنامه 99

ولدنامه 99 ام از 171 ولدنامه

شد مریدش ز جان و سر بنهاد

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35

1 شد مریدش ز جان و سر بنهاد همچو مرده بپیش او افتاد

2 پیش او چون بمرد زنده اش کرد گریه ‌ اش برد و کان خنده ‌ اش کرد

3 گشت غم راوعین شادی کرد دیده ‌ اش را گشاد و هادی کرد

4 درد دردش کشید چون مردان تا ابد زنده ‌ اند پر دردان

5 مرد بی درد دان که مرده بود دائماً همچو یخ فسرده بود

6 درد در جان نشان زندگی است درد پیش خدای بندگی است

7 نیست بنده هر آنکه دردش نیست مشنو از کسی که گردش نیست

8 هر کرا درد بیش پیش بود مرد بی پا چگونه راه رود

9 اندرین راه درد باشد پا آنچنان پ ا برد ترا بسما

10 مرد بیدرد زشت جان دارد مرد بی درد کی امان دارد

11 مرد بی درد زندۀ مرده است در تن خنب مانده چون درد است

12 تن ز جان زنده است جان از درد مرد بیدرد را مخوانش مرد

13 حامله کی بزاد بیدردی لشکری کی شکست نامردی

14 وصل بی درد و غم محال بود دل افسرده بی وصال بود

15 مرغ جان راست درد چون پر و بال مرغ بی پر کجا رسد بمنال

16 گریه و سوز و ناله کن افزون تا رهاند ز چون ترا بیچون

17 زانکه حبس است عاشقان را چون جهد کن تا روی ز حبس برون

18 اندرین گفت کی رسد هر دون چون ز عشق است دور افلاطون

19 بود در خدمتش بهم نه سال تا که شد مثل او بقال و بحال

20 همسر و سر شدند در معنی زانکه یکدل بدند در معنی

21 ناگهان سید از جهان فنا کرد رحلت سوی سرای بقا

22 ماند بی او جلال دین تنها روز و شب کرد روی سوی خدا

23 خواب و خور را در آن هوس بگذاشت علم جستجوی را افراشت

24 پنج سال اینچنین ریاضت کرد از سر صدق و سوز و ناله و درد

25 عمل و درد را چو کرد قرین رفت همچون ملک بچرخ برین

26 بیعدد شد کرامش پیدا پیش هر پیر و نزد هر برنا

27 ده هزارش مرید بیش شدند گرچه اول ز صدق دور بدند

28 مفتیان بزرگ و اهل هنر دیده او را بجای پیغمبر

29 خاص و عامش مرید و بنده شدند چون نبات از بهار زنده شدند

30 وعظ گفتی ز جود بر منبر گرم و گیرا چو وعظ پیغمبر

31 سرهای نهفته را گفتی هر زمان صد هزار در سفتی

32 صیت خویش گرفت عالم را کرد زنده روان آدم را

33 گشت اسرار از او چنان مکشوف هر مریدش گذشت از معروف

34 در چنین دعوت و بحق مشغول عاشقان را مراد از او بحصول

35

سلطان ولد از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر شد مریدش ز جان و سر بنهاد ولدنامه 99 ام از 171 ولدنامه سلطان ولد می باشد
شعر قالب : ولدنامه سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر شد مریدش ز جان و سر بنهاد

شاعر شعر شد مریدش ز جان و سر بنهاد چه کسی است ؟

شاعر شعر شد مریدش ز جان و سر بنهاد سلطان ولد می باشد.

شعر شد مریدش ز جان و سر بنهاد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر شد مریدش ز جان و سر بنهاد چیست ؟

قالب شعر شد مریدش ز جان و سر بنهاد ولدنامه است

سبک شعر شد مریدش ز جان و سر بنهاد چیست ؟

سبک شعر شد مریدش ز جان و سر بنهاد سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر شد مریدش ز جان و سر بنهاد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ است.
سلطان ولد

شد مریدش ز جان و سر بنهاد از سلطان ولد ولدنامه 99

ولدنامه 99 ام از 171 ولدنامه
بنر