1 شد نیمی عمر در خرافات هدر وندر حیرت گذشت یک نیم دگر
2 و امروز به چنگ لاالهیم اندر ز الله مگر به مرگ یابیم خبر
1 امروز روز عزت دیهیم و افسر است عصری بلند پایه و عهدی منور است
2 جاه و جلال گم شده در پیشگاه ملک بر سینه دست طاعت و بر آستان سر است
1 شب خرگه سیه زد و در وی بیارمید وز هر کرانه دامن خرگه فروکشید
2 روز از برون خیمه در استاد و جابجای آن سقف خیمهاش را عمداً بسوزنید
1 تا تاختند بیهنران در مصافها زد زنگ، تیغهای هنر در غلافها
2 ناچار تن زند ز مصاف مخنثان آن کس کهبرشکست بهمردی مصافها